بی تردید امام موسی کاظم (ع) الگوی صبر و مقاومت در تاریخ بشری است . آن حضرت با این که از نوادگان رسول خدا (ع) و از اولاد امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع) و از چهره های دینی و علمی زمان خود بود و با اندک تمایل به دستگاه حکومتی می توانست از تمام امتیازات مادی و حکومتی برخوردار باشد ، با این حال بخاطر پاسداشت از دین جدش رسول خدا (ص) و رفع ظلم و ستم از بندگان خدا ، از همه امتیازات و مادیات چشم پوشی و یک تنه در برابر بزرگترین ابرقدرت وقت ، یعنی خلافت هارون الرشید مقاومت و نسبت به تبعیضات و تعدیات وی و حاکمان ستم گرش ایستادگی و با گفتار و رفتارش آنان را به باد انتقاد گرفت و ماهیت ضد دینی و ضد بشری آنان را برای مردم افشا نمود .
محرومیت ، انزوا ، سختگیری ، تبعید ، شکنجه ، مسمومیت و سرآخر شهادت ، پاداشی بود که هارون و دستگاه اهریمنی وی به آن امام قهرمان پرداختند.
به هر روی ، به مناسبت 25 رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) در زندان هارون الرشید ، مطلبی را که در کتاب " روشمار تاریخ اسلام ( ویژه رجب و شعبان ) " نوشتم ، در این جا جهت استفاده کاربران محترم درج می نمایم .
به این امید که روح مقدس آن امام همام از این هدیه ناچیز راضی و خوشنود شده و در روز قیامت شفیع ما گناه کاران گردد .
در ضمن چون این بنده بی مقدار ، در پنجم مرداد ، مطابق با 23 رجب المرجب عازم مکه مکرمه و مدینه منوره جهت انجام عمره مفرده و زیارت قبر شریف رسول خدا (ص) و اهل بیت عصمت (ع) می باشم ، این نوشته را چند روز زودتر از موعد در اختیار شما عزیزان می گذارم .
امام موسی کاظم (ع) فرزند امام جعفر صادق(ع) و پدر امام رضا (ع) و هفتمین امام شیعیان است.
آن حضرت دارای لقب هایی چند می باشد که برخی از آن ها عبارتند از: کاظم، صالح، صابر، امین و عبدصالح.
هم چنین در میان شیعیان به "باب الحوائج" معروف می باشد.
کنیه های وی عبارتند از : ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی، ابوعلی و ابواسماعیل .(1)
امام موسی کاظم(ع) در هفتم صفر سال 128 و یا 129 قمری در أبوا (روستایی در میان مکه و مدینه)، از بانویی پرهیزکار و صالحه، به نام " حمیده بربریه "، که معروف به " حمیده مصفاة " بود، دیده به جهان گشود و در بیست سالگی، پس از شهادت پدرش امام جعفر صادق(ع)، به امامت شیعیان نایل آمد.(2)
ایام امامت وی، معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفای عباسی (منصور دوانقی، مهدی، هادی و هارون الرشید).
امام کاظم(ع) از سوی تمام خلفای مزبور، در فشار و رنج و آزار بود و چندین بار از سوی آنان دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید، به مدت چهار سال (از شوال سال 179 تا زمان شهادتش در سال 183 قمری) در حبس و شکنجه بود.(3)
هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی) که دشمنی و ناسازگاری غیر قابل انکاری با ذراری حضرت فاطمه زهرا(س) و اولاد و احفاد امیر مومنان(ع) داشت، در آزار و اذیت سادات علوی و منتسبین به خاندان امامت و ولایت، کوتاهی نمی کرد.
وی که از مستبدترین حاکمان عباسی و جنایت کارترین آن ها است، وجود شریف امام موسی کاظم(ع) و مقام و معنویت وی و احترام مردم نسبت به او را، تحمل نمی کرد و از این بابت، بسیار ناراحت و عصبانی می شد.
سرانجام در رمضان سال 179 قمری، که برای مراسم عمره وارد مکه و سپس به مدینه رفته بود، دستور داد امام موسی کاظم(ع) را دستگیر و به عراق منتقل کنند.
مأموران هارون، امام موسی کاظم(ع) را در حالی که در کنار قبر جدش حضرت محمد(ص)، به نماز و نیایش اشتغال داشت، دستگیر و به نزد هارون بردند.
هارون دستور داد، وی را در غل و زنجیر کرده و به سوی عراق حرکت دهند. هارون برای فریب و سردرگمی مردم و پیش گیری از عکس العمل های احتمالی محبان اهل بیت (ع)، دو محمل ترتیب داد و یکی را به سوی بغداد و دیگری را به سوی بصره روان داشت. امام موسی کاظم(ع) را در محمل بصره قرار داد. مأموران حکومتی، در هفتم ذی حجه همان سال، امام موسی کاظم(ع) را تسلیم عیسی بن جعفر بن منصور دوانقی، پسر عموی هارون الرشید و حاکم وی در بصره نمودند. عیسی بن جعفر، آن حضرت را در یکی از حجره های خانه خویش محبوس کرد و در آغاز به وی سختگیری نمود ولی بعدها که عبادت و نیایش های دراز مدت آن حضرت را از نزدیک مشاهده می کرد، از سختگیری خویش نسبت به آن حضرت کاهید و به هارون نامه نوشت که آن حضرت را از حبس وی خارج کند، در غیر این صورت، خودش وی را آزاد خواهد کرد.
هارون، بناچار امام موسی کاظم(ع) را از حبس عیسی بن جعفر در بصره به حبس فضل بن ربیع در بغداد منتقل و در خانه فضل وی را زندانی کرد.
در آن مدتی که امام(ع) در خانه فضل بن ربیع زندانی بود، هارون چند بار از فضل درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند، ولی فضل امتناع کرد و از این امر سر باز زد.
هارون، بار دیگر آن امام همام را از زندان فضل ربیع، به زندان فضل بن یحیی برمکی منتقل و از وی درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند. ولی فضل بن یحیی نیز امتناع نمود و در مقابل ، بر اعزاز و اکرام آن حضرت افزود. هارون که از رفتار فضل بن یحیی به خشم آمده بود، دستور داد وی را دستگیر و بر وی یکصد تازیانه بزنند و از تمام مناصب و مقامات حکومتی بر کنارش کنند و امام موسی کاظم(ع) را به زندان "سندی بن شاهک" منتقل کرده و در آن جا وی را شکنجه و آزار نمایند.
سندی بن شاهک با قساوت قلب و سنگ دلی تمام، با آن حضرت رفتار می کرد و پس از چندی شکنجه و آزار توان فرسا به دستور هارون الرشید به آن حضرت، خرمای مسموم خورانید و وی را غریبانه و مظلومانه در 25 رجب سال 183 قمری به شهادت رسانید.
پس از شهادت امام کاظم(ع)، سندی بن شاهک در یک عمل فریب کارانه، فقها، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام(ع) را به آنان نشان داد و گفت: ببینید که وی بدون هیچ جراحت و زخمی و به اجل عادی از دنیا رفته است و کسی در رحلت وی، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام(ع) را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روی مبارکش را گشوده و مردم را ندا می کردند که این موسی بن جعفر(ع) است که از دنیا رفته و بیایید وی را مشاهده کنید. مردم دسته، دسته می آمدند و آن حضرت را نگاه می کردند.
پس از آن، با همت والای سلیمان بن منصور، عموی هارون الرشید، که از اشراف و صاحب نفوذان عباسی بود، تشییع جنازه باشکوهی از امام موسی کاظم(ع) به عمل آمد و در مقابر قریش ، در بغداد به خاک سپرده شد.(4)
قبر شریف امام موسی کاظم(ع)، هم اکنون در کاظمین ، که عراقی هاآن را " کاظمیه " می گویند، قرار دارد و قبر فرزندزاده اش حضرت امام محمدتقی(ع) نیز در جوار وی قرار دارد و زیارتگاه شیعیان و شیفتگان مکتب اهل بیت(ع) می باشد.
1- الارشاد ، ص 559؛ منتهی الآمال ، ج2، ص 181؛ ألقاب الرسول و عترته، ص 62
2- المستجاد ، ص 182
3- اصحاب الامام الصادق(ع) ، ج3، ص 317؛ الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ وقایع الایام ، ص 322
4- نک: الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ منتهی الآمال، ج2، ص 212؛ تاریخ بغداد ، ج31، ص 29؛ وقایع الایام، ص 322 و عیون اخبارالرضا(ع)، ج2، ص 92